سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

کتب آیه الله جوادی آملی

آیة‌ الله جوادی‌ آملی‌، تاکنون‌ کتابهای‌ بسیاری‌ را در زمینه‌های‌ گوناگون‌، از جمله‌ تفسیر، فلسفه‌، کلام‌، فقه‌ و اصول‌ نگاشته‌ است‌ که‌ به‌ برخی‌ از آنها اشاره‌ می‌رود:

1ـ تسنیم‌، تفسیر قرآن‌ کریم‌ (تا کنون‌ 4 جلد؛)

2ـ تفسیر موضوعی‌ قرآن‌ کریم‌ (در 15 جلد؛)

3ـ رحیق‌ مختوم‌ (2 جلد؛)

4ـ ولایت‌ فقیه‌؛

5ـ عصارة‌ خلقت‌، دربارة‌ امام‌ زمان‌ (عج‌)؛

6ـ عید ولایت‌؛

7ـ ولایت‌ در قرآن‌؛

8ـ ولایت‌ علوی‌؛

9ـ تجلّی‌ ولایت‌؛

10ـ حکمت‌ علوی‌؛

11ـ ظهور ولایت‌؛

12ـ دنیاشناسی‌ و دنیاگرایی‌ در نهج‌ البلاغه‌؛

13ـ علی‌ (ع‌) مظهر اسمای‌ حسنای‌ الهی‌؛

14ـ وحدت‌ جوامع‌ در نهج‌ البلاغه‌؛

15ـ حیات‌ عارفانة‌ امام‌ علی‌ (ع‌) ؛

16ـ انتظار بشر از دین‌؛

17ـ بنیان‌ مرصوص‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌)؛

8ـ شریعت‌ در آینه‌ معرفت‌؛

19ـ زن‌ در آینه‌ جلال‌ و جمال‌؛

20ـ حماسه‌ و عرفان‌؛

21ـ صهبای‌ حج‌؛

22ـ فلسفة‌ حقوق‌ بشر؛

23ـ تبیین‌ براهین‌ اثبات‌ خدا؛

24ـ حکمت‌ نظری‌ و عمل‌ در نهج‌ البلاغه‌؛

25ـ مراثی‌ اهل‌ بیت‌؛

26ـ حکمت‌ و عبادات‌؛

27ـ گنجور عشق‌؛

28ـ کتاب‌ الخُمس‌؛

29ـ اسرار الصلوة‌؛

30ـ علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا (ع‌) و القرآن‌ کریم‌؛

31ـ علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا و الفلسفة‌ الالهیّة‌؛

32ـ کتاب‌ الحجّ؛

بسیاری‌ از کتب‌ استاد نیز تا کنون‌ منتشر نشده‌ و مؤسسه‌ اسراء سرگرم‌ تدوین‌ و چاپ‌ آن‌ است‌.


نوشته شده توسط : بوی یاس زهرا

نظرات ديگران [ نظر]


 

 السلام علی شمس الظلام و بدر التمام 
 
طلوعت را همه چشم انتظاریم
                          بتاب، ای آفتاب دادگستر 
 
نهان کردی چون مهر رویت ای مه 
                          جهان شد تیره، چون خوی ستمگر

 
سخن از خورشید پنهان است؛ آن که به فرموده‏ی امام رضا علیه‏السلام: «... إذا خرج أشرقت الأرض بنوره...»

از چشمه ساری جوشان که از تشنه کامان به دور مانده؛ 
از شمشیر آخته‏ی یزدان که از نبود یاران در نیام خفته؛ 
از آن دست نیرومند خدایی که در آستین فرو رفته؛ 
از آن سمبل قطره‏های نقره فام اشک که از خشیت خدا فرو ریخته؛
از آن حماسه‏ی همیشه جاوید خون شهیدان کربلا، خدنگ در مشت مانده. 
آری، سخن از غیبت امام زمان علیه‏السلام است؛ از بزرگ مظلوم دوران؛ آن که یادش از خاطره‏ها فراموش شده است... 
  
همو که اگر کسی مهربانی‏های او را ببیند و قطره‏ای از زلال محبتش بچشد، دیگر فراموشش نخواهد کرد. 
همو که هر کسی به او پیوست از اغیار برید و سعادت دو دنیا را در کوی محبت او دید.
همو که مؤمنان را انیس و رفیق و شفیق است.
به راستی، چرا کسی که پدرش را، برادرش را، دوست مشفق و دلسوزش را از یاد نمی‏برد، امام زمانش را به فراموشی می سپارد؟!
مگر حق کدامین پدر افزون‏تر از حقوق امام زمان علیه‏السلام است؟! کدام برادر مهربان‏تر از اوست؟ دلسوزی چه دوستی بیشتر از دلسوزی‏ها و محبت‏های اوست؟
خود او خطاب به شیعیانش می فرماید: 
«انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم».
ما در مراعات حال شما کوتاهی نمی‏کنیم و یادتان را از خاطر نمی‏بریم. 
وقتی او - که ذخیره‏ی همه‏ی هستی - ثمره‏ی همه‏ی رسالت‏ها، منبع همه‏ی کمالات، سرچشمه‏ی همه‏ی خیرات و جلوگاه همه‏ی نیکویی‏ها و زیبایی‏هاست - هیچ‏گاه یاد ما را از خاطر نمی‏برد و در رعایت احوالمان هرگز کوتاهی نمی‏کند، آیا رواست فراموشی ما نسبت به آن امام مهربان یا از وفاست غفلت از آن جان جهان؟! 
 

 
هم او می‏فرماید: 
«... و لو لا ذلک لنزل بکم اللأواء و اصطلمکم الأعداء».

... اگر چنین نبود، بلاهای سخت بر شما فرود می‏آمد و دشمنان، شما را نابود می‏کردند. 
آری، این او بود که به یاد ما بود و برایمان دعا کرد و در فتنه‏های بنیان‏سوز دوره‏ی غیبت، عنایت خویش را از ما دریغ نداشت، و همو بود که پایه‏ی استمرار حیات معنوی و تاریخی شیعه بود و هست و حقا جفاست که حقوق آن بزرگوار را - چنان که باید - ندانیم و دفتر معرفتش را - چنان که شاید - نخوانیم. 
اکنون... ای منتظر!
کمی تأمل کن و در اوج مقام معنوی امام زمانت بیندیش که او کیست و بزرگی کارش در چه حد است؟ 
گر چه حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین همه یک نورند و یک حقیقت و دارای یک سنخ ولایت - که فرموده‏اند «کلهم نور واحد» - وجود اقدس حضرت صاحب‏الزمان ارواحنا فداه دارای امتیازاتی است و برنامه‏ی آن بزرگوار را ویژگی‏هایی است که باعث شده چشم امید همه، حتی پیامبران و ائمه‏ی هدی علیهم‏السلام به او دوخته شود و اهمیت ظهورش به قدری است که پیوسته دودمان امامت و ولایت، در گفتار و رفتارشان، از آن حضرت به بزرگی یاد کرده و همگان را به عظمت او توجه داده‏اند؛ تو گویی چشمان در هاله‏ی غم فرو رفته‏ی همه‏ی انبیا و اوصیا چشم  
 
به راه روز قیام و آمدن اوست. 
خون همیشه جوشان حلقوم حسین علیه‏السلام، به هنگام فجر، نام مهدی را بر صفحه‏ی افق نقش می‏زند و رنگ سرخ شفق در صفحه‏ی هر غروب، سرخی دل عرش نشینان را باز می‏خواند. 
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به اوج قله‏ی دانش آن امام قائم علیه‏السلام، اشارت می‏فرماید: 
«ألا انه وارث کل علم و المحیط به».
آگاه باشید که (او مهدی علیه‏السلام) وارث هر دانش و در برگیرنده‏ی آن است.
مولای همه‏ی خوبان، امام علی علیه‏السلام از او به عنوان پناه دهنده‏ترین و آگاه‏ترین انسان‏ها یاد می‏کند: 
«أوسعکم کهفا و أکثرکم علما».او پناه‏دارترین شماست و عالم‏ترینتان. 
آن‏گاه با شیدایی و شیفتگی از شوق دیدارش آه می‏کشد و لقایش را انتظار می‏برد، «آه! آه!... شوقا الی رؤیته». 
بانوی هستی، فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام در لحظه‏های آخر عمر شریف پیامبر، با مژده‏ی «منا مهدی هذه الأمة»   تسلی می‏یابد. 

به امید روزی که چشمانمان به جمال دلربای آن یوسف سفر کرده روشن شود و آغوش پر مهرش پناه دلمان گردد.

عیدتان مبارک 
 


نوشته شده توسط : بوی یاس زهرا

نظرات ديگران [ نظر]


 


آیة‌ الله عبدالله جوادی‌ آملی‌، در سال‌ 1312 هجری‌ شمسی‌ در آمل‌ به‌ دنیا آمد. پدر و جدش‌، میرزا ابوالحسن‌ و ملا فتح‌ الله از مبلغین‌ اسلام‌ وارادتمندان‌ به‌

 

آستان‌ ولایت‌ بوده‌اند. از ویژگیهای‌ جدّی‌ وی‌ این‌ بوده‌ که‌ در منابر خود به‌ ذکر احکام‌ و مناقب‌ اهل‌ بیت‌ (علیهم‌ السلام‌) می‌پرداخته‌ و ظاهراً علاقة‌ وافری‌ به‌ علم‌ کلام‌ داشته‌ است

 

 

 

تولد و دوران‌ کودکی‌

آیة‌ الله عبدالله جوادی‌ آملی‌، در سال‌ 1312 هجری‌ شمسی‌ در آمل‌ به‌ دنیا آمد. پدر و جدش‌، میرزا ابوالحسن‌ و ملا فتح‌ الله از مبلغین‌

اسلام‌ وارادتمندان‌ به‌ آستان‌ ولایت‌ بوده‌اند. از ویژگیهای‌ جدّی‌ وی‌ این‌ بوده‌ که‌ در منابر خود به‌ ذکر احکام‌ و مناقب‌ اهل‌ بیت‌

(علیهم‌ السلام‌) می‌پرداخته‌ و ظاهراً علاقة‌ وافری‌ به‌ علم‌ کلام‌ داشته‌ است‌. فرزندانی‌ که‌ خدا به‌ پدر استاد عطا می‌کرده‌ است‌، معمولاً بر

اثر ضعف‌ امکانات‌ بهداشتی‌ پزشکی‌ یا به‌ علل‌ و عوامل‌ دیگر زنده‌ نمی‌ماندند. پیش‌ از تولّد استاد، یکی‌ از بستگان‌ در عالم‌ رؤیا می‌بیند که‌

شخصی‌ عصایی‌ به‌ دست‌ پدر استاد می‌دهد و او آن‌ را به‌ دست‌ گرفت‌. این‌ رؤیا را چنین‌ تعبیر کردند که‌ خداوند به‌ میرزا ابوالحسن‌،

پسری‌ عطا خواهد کرد که‌ زنده‌ می‌ماند و عصای‌ دست‌ پدر خواهد شد. از این‌ رو، پدر و مادر نذر کردند اگر خدا به‌ آنها پسری‌ داد، او را

به‌ مشهد امام‌ رضا (ع‌) ببرند؛ و این‌ گونه‌، استاد جوادی‌ آملی‌ متولّد شد.

فشار دوران‌ پهلوی‌ و مشکلات‌ پدر و جدّ استاد در مسائل‌ مادی‌ و سیاسی‌، باعث‌ نشد که‌ از علاقة‌ این‌ خانواده‌ به‌ روحانیّت‌ شیعه‌ کاسته‌ شود و

همانا، آرزوی‌ آنان‌، تحصیل‌ فرزند خود در حوزه‌های‌ علمیه‌ بود.

دوران‌ تحصیل‌

آیة‌ الله جوادی‌ آملی‌ پس‌ از به‌ پایان‌ رساندن‌ سال‌ ششم‌ ابتدایی‌، در سال‌ 1325 یا 1326، با پیشنهاد پدر و علاقة‌ وافر، وارد حوزه‌ علمیه‌

آمل‌ شد و تا سال‌ 1329 در آن‌ شهر، به‌ تحصیل‌ پرداخت‌ و بخشی‌ از دروس‌ سطح‌ را در آنجا به‌ پایان‌ برد. پس‌ از آن‌ با تشویق‌ استاد خود،

مرحوم‌ آقا شیخ‌ شعبانی‌ نوری‌، عازم‌ حوزه‌ علمیه‌ مشهد مقدس‌ شد. در بدو ورود به‌ حوزه‌ علمیه‌ مشهد، در یکی‌ از مدارس‌ به‌ برخی‌ از طلاب‌

برخورد که‌ در کسوت‌ روحانیت‌ بودند، ولی‌ نسبت‌ به‌ علمای‌ بزرگ‌ مشهد در آن‌ روزگار، تکریمی‌ نداشتند و تعابیرشان‌ دربارة‌ علما همراه‌ با

تندی‌ و طعن‌ بود! این‌ خاطره‌ چنان‌ برای‌ استاد تلخ‌ بود که‌ حاضر نشد در چنین‌ حوزه‌ای‌ بماند و درس‌ بخواند. از این‌ رو مشهد را ترک‌

 گفت‌ و به‌ همراه‌ پدر، رهسپار تهران‌ شد تا در آن‌ حوزة‌ عظیم‌ در آن‌ روزگار و در محضر بزرگانی‌ همچون‌ آیة‌ حاج‌ شیخ‌ محمد تقی‌ آملی‌، به‌ تحصیل‌

بپردازد. مرحوم‌ شیخ‌ محمد تقی‌ آملی‌ نیز پدر استاد را می‌شناخت‌ و طی‌ نامه‌ای‌ به‌ مرحوم‌ حاج‌ محمدباقر آشتیانی‌، متصدی‌ مدرسه‌ مروی‌، که‌

از بهترین‌ مدارس‌ آن‌ روز بود، خواستار پذیرش‌ استاد جوادی‌ شد.

با ورود به‌ مدرسه‌ مروی‌ و قبولی‌ در آزمون‌ ورودی‌ آن‌، استاد به‌ خواندن‌ رسائل‌ و مکاسب‌ اشتغال‌ یافتند. پس‌ از آن‌ به‌ فراگیری‌

کفایة‌ الاصول‌ پرداخت‌ و سپس‌ در دروس‌ خارج‌ استادان‌ بنام‌ حوزه‌ علمیه‌ تهران‌ شرکت‌ جست‌ و همزمان‌، به‌ فراگیری‌ علوم‌ عقلی‌ نیز

پرداخت‌. پس‌ از حدود 5 سال‌ تحصیل‌ در تهران‌ و با کسب‌ اجازه‌ از محضر مرحوم‌ آیة‌ الله حاج‌ شیخ‌ محمد تقی‌ آملی‌، در سال‌ تحصیلی‌ 35 ـ 1334

 به‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ آمد تا از محضر علمای‌ آن‌ دیار نیز بهره‌های‌ فراوانی‌ برگیرد. از آن‌ سال‌، تا کنون‌ وی‌ در حوزه‌ علمیه‌ قم‌ حضور دارد و

ضمن‌ بهره‌مندی‌ از محضر علمای‌ بزرگ‌ این‌ حوزة‌ مبارکه‌، خود سر منشأ خیرات‌ و برکات‌ کثیری‌ برای‌ آن‌ بوده‌ است‌.

استادان‌ و دوستان‌

استاد جوادی‌ آملی‌، در دوران‌ تحصیلی‌ خود، با استادان‌ بنامی‌، انس‌ داشته‌ است‌. پدر او معتقد بود که‌ درس‌ حوزوی‌ را باید پیش‌ انسان‌

بزرگواری‌ که‌ خود تزکیه‌ شده‌ باشد، آغاز کرد. بدین‌ منظور، فرزند خود را برای‌ تحصیل‌، نزد آیة‌الله فرسیو (ره‌) که‌ از دانشمندان‌ و علمای‌

بزرگ‌ آمل‌ بود، برد و او در آغازین‌ روز درس‌، جمله‌ «اول‌ العلم‌ معرفة‌ الجبار» را چنان‌ معنا کرد که‌ استاد خود را هنوز مرهون‌ آن‌ سروش‌ غیبی‌ می‌داند.

آیة‌ الله جوادی‌ آملی‌، دروس‌ ادبیّات‌ را نزد پدرش‌ و حجج‌ اسلام‌، عبدالله اشراقی‌ شیخ‌ احمدی‌ اعتمادی‌ و برخی‌ دیگر خواند و بخش‌ مهمّ

شرح‌ لمعه‌ را نزد مرحوم‌ آیة‌ الله شیخ‌ عزیزالله طبرسی‌ فرا گرفت‌. بخش‌ اوامر قوانین‌ را در محضر آیة‌ الله ضیای‌ آملی‌ و بقیه‌ را از مرحوم‌

آیة‌ الله محمد غروی‌ آموخت‌ در روزهای‌ تعطیل‌ هم‌ امالی‌ شیخ‌ صدوق‌ را در محضر آیة‌ الله ضیاء الدین‌ آملی‌ می‌خواند.

با ورود به‌ تهران‌، به‌ مدرسة‌ علمیه‌ مروی‌ رفت‌ و دروس‌ سطح‌ را در آنجا به‌ پایان‌ برد. از ویژگیهای‌ مدرسه‌ مروی‌ این‌ بود که‌ طلاب‌ آن‌

می‌بایست‌ در کنار فراگیری‌ علوم‌، قرآن‌ را نیز تلاوت‌ کنند و سالی‌ دوبار برای‌ بازدید کتابها جلساتی‌ تشکیل‌ می‌شد. انس‌ با کتابخانة‌ نیز

نصیب‌ طلاب‌ علوم‌ می‌شد و توفیق‌ بود تا محصلان‌ با کتابهای‌ خطی‌ و چاپی‌ آشنا شوند. استاد جوادی‌ آملی‌، دروس‌ رسائل‌ و مکاسب‌ را در

محضر آیة‌ الله سید عباس‌ فشارکی‌، آقای‌ شیخ‌ اسماعیل‌ جاپلقی‌ و آقا شیخ‌ محمد رضا محقق‌ خواند. در بخش‌ فلسفه‌ نیز، شرح‌ منظومه‌، طبیعیات‌،

اشارات‌ و بخشی‌ از اسفار را نزد حاج‌ شیخ‌ ابوالحسن‌ شعرانی‌ و مقداری‌ از شرح‌ منظومه‌ و شرح‌ اشارات‌ و بخشی‌ از اسفار را خدمت‌ آیة‌

الله حاج‌ میرزا مهدی‌ محی‌ الدّین‌ الهی‌ قمشه‌ای‌ که‌ عارفی‌ بی‌ نظیر و صاحبدلی‌ بی‌ بدیل‌ بود فراگرفت‌. برای‌ آموختن‌ شرح‌ فصوص‌ ابی‌

عربی‌ (شرح‌ قیصری‌ بر فصوص‌) به‌ محضر آیة‌ الله محمد حسین‌ فاضل‌ تونی‌ رفت‌ و دروس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ را نزد مرحوم‌ شیخ‌ محمد تقی‌ آملی‌

آموخت‌، ضمن‌ اینکه‌ در علوم‌ معقول‌ نیز از ایشان‌ بهره‌های‌ فراوان‌ می‌برد.

با هجرت‌ به‌ قم‌، در سال‌ تحصیلی‌ 35 ـ 1334 در درس‌ بزرگان‌ قم‌، از جمله‌ آیة‌ الله العظمی‌ بروجردی‌(ره‌) حضرت‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌)،

علامه‌ سید محمد حسین‌ طباطبایی‌(ره‌)، آیة‌ الله محقق‌ داماد (ره‌) و آیة‌الله میرزا هاشم‌ آملی‌ (ره‌) حاضر شد. وی‌، ویژگی‌ بارز درس‌ امام‌

خمینی‌ (ره‌) را پرورش‌ روح‌ دقت‌ و آزادگی‌ علمی‌ می‌داند و بر حکیمانه‌ بودن‌ دیدگاههای‌ امام‌ در دروس‌ حوزوی‌ تأکید می‌نماید.

استاد جوادی‌ آملی‌، در حدود 25 سال‌ از محضر علامه‌ طباطبایی‌، در علوم‌ نقلی‌ و عقلی‌ بهره‌ بود و در خلوت‌ و جلوت‌، انیس‌ این‌ مفسر

بزرگ‌ قرآن‌ کریم‌ بود. از این‌ رو خاطرات‌ بسیاری‌ از ایشان‌، در سینه‌ دارد که‌ در بسیاری‌ از مصاحبه‌ها و نوشته‌ها، آن‌ را بیان‌ داشته‌ است‌.

از دوستان‌ آیة‌ الله جوادی‌ آملی‌، می‌توان‌ از آیة‌الله شهید مطهری‌، مرحوم‌ حاج‌ آقا مصطفی‌ خمینی‌ و امام‌ موسی‌ صدر نام‌ برد. او در

سال‌ 1332 در تهران‌، با شهید مطهری‌ آشنا شد که‌ این‌ دوستی‌ تا زمان‌ شهادت‌ ایشان‌ ادامه‌ داشت‌.

فعالیتهای‌ علمی‌ و فرهنگی‌

آیة‌ الله عبدالله جوادی‌ آملی‌، در طول‌ عمر شریف‌ خود، تا کنون‌ خدمات‌ علمی‌ و فرهنگی‌ شایان‌ توجهی‌ را به‌ انجام‌ رسانده‌ است‌. وی‌ از

سالهای‌ نخستین‌ تحصیل‌ به‌ تدریس‌ در تربیت‌ طلاب‌ مبتدی‌ می‌پرداخته‌ است‌ و تا کنون‌، شاگردان‌ بسیار مفیدی‌ را به‌ عالم‌ اسلام‌ تقدیم‌

داشته‌ است‌. استاد، همواره‌ بر تهذیب‌ نفس‌ در کنار تحصیل‌ پای‌ می‌فشرده‌ و همواره‌ شاگردان‌ خود را به‌ اخلاص‌ در تبلیغ‌ معارف‌ وحیانی‌

و انس‌ هماره‌ با قرآن‌ و روایات‌ سفارش‌ می‌نموده‌ است‌.

از خدمات‌ مهم‌ فرهنگی‌ استاد جوادی‌ آملی‌، تأسیس‌ مؤسسه‌ تحقیقاتی‌ و نشر اسراء در سال‌ 1372 است‌. مؤسسه‌ اسراء به‌ منظور پژوهش‌

در رشته‌های‌ مختلف‌ علوم‌ اسلامی‌ و پاسخ‌ گویی‌ به‌ شبهات‌ موجود در اسلام‌ تأسیس‌ شده‌ است‌ و تا کنون‌ خدمات‌ شایان‌ توجهی‌ را تقدیم‌ داشته‌ است‌.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

 

 

 


نوشته شده توسط : بوی یاس زهرا

نظرات ديگران [ نظر]


 

 
allameh-tبسم الله الرحمن الرحیم

افرادی که عقل و شعور بالا داشتند، چرا شب و روز گریه می کردند و مضطرب بودند؟! همچون علامه (طباطبائی) و... آنرا که می دیدیم همیشه مضطرب بود؛ شبهایش را که ما نمی دیدیم. او می گفت آیه ایی را پیدا نمی کنم که مرا از اهل نجات قرار دهد؛ هر چه اهل نجات بوده شرایطی گذاشته که ما و شما نداریم؛ شرایط سنگین!!
ما فکر می کنیم، نماز می خوانیم با آن وضع! روزه می گیریم با آن وضع! ما فکرمیکنیم که راه نجات را پیش گرفته ایم. مرحوم علامه در جلسات خصوصی، بیش از یکی دو بار او را متبسم ندیدم؛ همیشه او را نگران می دیدم ( من غیراز جلسات عمومی، پنج سال خصوصی در محضرش بودم ) من نمی توانم بگویم که قرآن را بهتر از او فهمیده ام، شما هم نمی توانید بگوئید. او می گفت برطبق آیات قرآن نمی توانیم بگوئیم راه نجات را یافته ایم.
نماز، روزه و ... جزئی از راه نجات است؛ بقیه اش را ما ترک کرده ایم. به بیان قرآن، «تاب» اولا، « آمن » ثانیا، « عمل صالحا » ثالثا؛ ( عمل صالحا بلسان الله؛ یعنی عمل صالح براساس آنچه خدای متعال می فرماید).
وقتی انسان نداند که چه راه پر مخاطره ایی در پیش است، نمی ترسد و خوف ندارد؛ چرا حضرت علی صلوات الله علیه آنقدر خوف داشت؟! تا راجع به حضرت گفته می شود چنین؛ می گویند او امام است!! آیا چون امام است باید از او تبعیت کرد؛ یا از او فرارکرد؟!!
از بیانات آیت الله شجاعی1367

نوشته شده توسط : بوی یاس زهرا

نظرات ديگران [ نظر]


: منوي وبلاگ :


 بازديدهاي امروز:
4 بازديد
 بازديدهاي ديروز:
2 بازديد
 مجموع بازديدها:
30565 بازديد

 

 صفحه اصلي


 
پست الكترونيك
 
پارسي بلاگ
 
درباره من


: درباره خودم :
بوی یاس زهرا - آسمان وحی
مدیر وبلاگ : عاشقان حرم[16]
نویسندگان وبلاگ :
بوی یاس زهرا
بوی یاس زهرا[8]
شقایق های سرخ
شقایق های سرخ[4]

ما عاشقان حرم گرد هم جمع آمدیم تا بنویسیم از معرفت خودشناسی امام شناسی شیعه شناسی امیدواریم ما را در این مسیر با نظرات خوبتان هدایت کنید. التــماس دعـــا
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :

بوی یاس زهرا - آسمان وحی

: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :


: جستجو در وبلاگ :


: پشتيباني :